22/7/92
آمدم چند تا از کارات رو بگم موش موشک ناز مامانی
جدیدن همش قهر می کنی تا کوچیک ترین چیزی بهت می گیم سریع ناراحت می شی و میری یه گوشه دیوار وایمیستی و صورتت و قایم می کنی یا اگه دراز کشیده یاشی همینطور رو زمین قلت می زنی و صورتت رو می زاری رو زمین و دستاات و میزاری جلو چشمات و یواشکی نگاه می کنی یا اگر هم کس دیگه ای چیزی بگه یا کاری کنه که خیلی ناراحت بشی میای طرف من و لبات آویزون می کنی و کم کم اشکت درمیاد موش موش ناز عاشق این کاراتم ولی دوست ندارم مظلوم باشی باید خودت حقت رو از بقیه بگیری
دو شب پیش موقع خواب رفتی پلاستیک پخته ها (زردالو خشک )رو از کیفم در آوردی و شروع کردی به خوردن نمی زاشتی هم ازت بگیرم آخه پخته و عناب خیلی دوست داری خلاصه بعد یه مدتی آمدی شیر خوردی و خوابیدی توی شب هم که ماشاا.. اینقد تو خواب دور می زنی و جابه جا می شی که نگو همش هم میای روی بالشت دراز می کشی و می خوابی یه دفعه نصف شب از خواب بیدار شدم ببینم کجایی آخه شبی دیدم امدی بالای سر من از خواب بیدار شدی و نشستی خیلی آروم و بی صدا پلاستیک کردی جلوت و داری می خوری اینقد خندم گرفت که می خواستم بخورمت پسر لوسس
دیشب هم که مامان بابای بابایی آمدم توی فیلم یه سگ داشت پارس می کرد توهم سریع اداشو در آوردی می گفتی هاپ هاپ و..
از عصرش هم بابایی برات شعر می خوند می گفت پسر بابا کیه جیگر بابا کیه و تو هم برای اولین بار با دست به خودت اشاره می کردی و می گفتی من می خواستم بخورمت نفس نازززز