متفرقه
تولد بردیا پسر دختر عمو مامانی
دعوتی عقیقه دخترعمه حکیمه ماه رمضون
من اومدم
من و ابولفضل دوست و پسر همسایه عزیزم که آمده بود خونمون باهام بازی کنه شیرینی های عید ...
نویسنده :
roz
8:57
سلامممممممممممم به همه دوستان
ولادت امام زمان (عج) را تبریک می گم به همگی بعد از یک غیبت طولانی امدم باور کنین نه وقتش داشتم و نه حالشو پرهام هم که تو این مدت بزرگتر و فضولتر شده من و باباش هم که هروقت بهش میگیم دوست داری میگی نه لاله دوست دارم یعنی خاله شو - حسابی مواظب وسایل خودش و ما هست خدا نکته یکی از وسایل من برداره تا ازش نگیره ول کن نیست میکه مال مامان و.. خدا قسمت کرد برای تولد امام زمان قلور پختیم جای همه خالی من روز اخری هر کیو دیدم بهش گفتم برا خودش بیاد گله نکنین چرا خبر ندادم و.. درهر صورت جاتون خالی طفلک بابایی خیلی زحمت کشد موقع شروع پخت آقای آشپز گفت فشار گاز کمه طفلک بابایی همش رفت گاز و کبسول جور می کرد میاورد و .. عمو مجید و خاله هم خیلی ک...
نویسنده :
roz
8:58
پرهامو دوستان
يه روز نيكانو رسوندم مهد ديدم تو با دوستات رو تاب نشستينو تاب مي خورين خيلي با مزه بودين پريدم دوربينو از تو ماشين برداشتم و ازتون عكس گرفتم اينم پرهام و دوستان: ...
نویسنده :
roz
11:52
پيكنيك
سلام خاله جون من دارم اين پستو واست بزارم ماماني كه كلا بيخيال وبلاگت شده بزرگ شدي يادت باشه جبران كني. قربونت برم كه لاله(در واقع همون خاله)رو از همه بيشتر دوست داري مامنت گفت از پرهام پرسيم مامانو دوست داري گفتي نه .گفته بابارو دوست داري گفتي نه گفته وا پس كييو دوست داري گفتي لاله دوست دارم وايييييييييكه من قربونت بشم .اين عكسا مال يه دفه است كه با شما و آرتين اينا يه جوعه رفتيم بيرون ...
نویسنده :
roz
11:45
مهارت هايي براي تحمل مرگ عزيزان
غم از دست دادن عزيزان را چگونه تاب بياوريم؟ صبر و تحمل در برابر از دست دادن عزيزان ...
نویسنده :
roz
9:59
بی همین سادگی رفتی بی خداحافظ عزیزم سهم تو شد روز تازه سهم من اشک که بریزم
سمیرا سمیرا سمیرا ی من چه معصومانه رفتی و چه داغ بزرگی برا ی ما گذاشتی نازنینم چرا اینقدر زود خوابیدی بدون لالایی و قصه بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه دیگه كابوس زمستون نمی بینی توی خواب گلهای حسرت نمی چینی دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه جای سیلی یا یه باد روش نمی مونه دیگه بیدار نمی شی با نگرونی یا با تردید كه بری یا كه بمونی رفتی و آدمكا رو جا گذاشتی قانون جنگل رو زیر پا گذاشتی اینجا قهرن سینه ها با مهربونی تو تو جنگل نمی تونستی بمونی دلتو بردی با خود به جای دیگه اونجا كه خدا برات لالایی میگه میدونم میبینمت یه روز دوباره توی دنیایی كه آدمك نداره اگه براش فاتحه بخونين ممنون ميشم ...
نویسنده :
roz
14:07