پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

IQSON

شادی جون تولدت مبارک

تقدیم به شادی عزیز که مامانی نتونست بره تولدش چون می دونه همیشه به وب من سر میزنین از این طریق من و مامانی تولدتون تبریک می گیم ای ظرافت تپش قلب چکاوک، تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد.   ...
11 آبان 1392

اشعار کودکانه

دو تا عینک به من دادند، برای خوبتر دیدن دوتاشان مثل هم، اما یکی تیره، یکی روشن یکی را می زدم، شب بود دلی پُر کینه با من بود و با آن دیگری شب هم برایم روز روشن بود دلم با هر دو تا عینک چو سیر و سرکه می جوشید برای دیدن دنیا به رنگ زنده می کوشید اگر دیدی دو تا عینک میان کوچه افتاده رها کن، چون که باید دید بدون عینک و ساده ...
8 آبان 1392

رفتیم عروسی

از بس همه به مامانی گفتن چرا عکس نمی زاری مامانی هم غیرتی شد و همش ازم عکس میگیره حالا که لطف دارین و سایت منو نگاه می کنین لطفا نظر هم بدین ممنوننن ...
29 مهر 1392

گل های بالکن

گل های بالکن مامانی که خدا رو شکر خودشون گرفتن و بزرگ شدند البته دست پرستار من درد نکنه که بهشون می رسه و همیشه بهوش آب می ده ...
29 مهر 1392

عکس های جدید

آب بازی در پارک توحید شعله زرد پزون مامانی به مناسبت نیمه شعبان میلاد حضرت مهدی (عج) علاقه زیاد به هندونه البته گیلاس هم خیلی دوست دارم             قهر و گریه کردن من ...
25 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به IQSON می باشد